زهرازهرا، تا این لحظه: 21 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
Date of creation of my blogDate of creation of my blog، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره
My membership dateMy membership date، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

🌹خاطرات یک بانوی روشندل🌹

قلبم را به ❤خدا❤ میسپارم، که او به شدت کافیست

کاش چون پاییز بودم!

کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم. برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد, آفتاب دیدگانم سرد می شد, آسمان سینه ام پر درد می شد ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد. وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم, وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم, شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی در کنارم قلب عاشق شعله می زد, در شرار آتش دردی نهانی. نغمه ی من ... همچو آواری نسیم پر شکسته عطر غم می ریخت بر دلهای خسته. پیش رویم : چهره تلخ زمستان جوانی پشت سر : آشوب تابستان عشقی ناگهانی سینه ام : منزلگه اندوه و درد وبد گمانی. کاش چون پاییز بودم  ...
25 آذر 1399

حال و هوای من در آخرین ماه پاییز 99

به وقت 10 آذر 99 سلااااـاااـااام           چطورین دوستان؟ منم خوبم به لطف خدا. یعنی از بس توی این دو هفته مشغله فکری داشتم دیگه وقت برای هیچ کار متفرقه ای ندارم. میخوام از 23 آبان تا الان رو تعریف کنم. البته خلاصه میگم. ولی اگه به نظرتون زیاد شده بود معذرت. جمعه 23 آبان خاطره انگیز ترین جمعه امسال بود. هم اینکه یه خبر خیلی خوب شنیدم. هم اینکه... اون شب مامان و بابام منو حسابی شرمنده کردن و به مناسبت دانشجو شدنم کیک درست کردن و... و برام... یه گوشی ک...
19 آذر 1399

سالگرد فوت پدر بزرگ

سلام دوستان خوبم. حالتون چطوره؟  راستش میخواستم امروز یا فردا یه پست پر و پیمون بذارم و اتفاقات این دو هفته رو شرح بدم.  ولی واقعا سرم شلوغه.  فردا هم اولین امتحان دانشگاهم شروع میشه. البته امتحان کلاسیه. ولی چون مال دانشگاهه یه مقدار استرس دارم. برام دعا کنید که خوب بدمش.  امروزم سالگرد پدر بزرگ پدریمه.  خدا رحمتش کنه. من که یادم نمیادش. چون وقتی فوت کرد من فقط 2 سالم بود. ولی میگن خیلی خونواده دوست بوده و به دختراش از گل نازک تر نمیگفته. خلاصه یه بابای ایده آل بوده برای دختراش.  واقعا هر چند سال هم که بگذره غم عزیزان انگار تازه هست.  بچه ها اگه میتونین یه فاتحه یا صل...
8 آذر 1399
1